۱۳۹۳ فروردین ۴, دوشنبه

نماز شام غریبان



نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویه‌های غریبانه قصه پردازم


به یاد یار و دیار آن چنان بگریم زار
که از جهان ره و رسم سفر براندازم


من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب
مهیمنا به رفیقان خود رسان بازم


خدای را مددی ای رفیق ره تا من
به کوی میکده دیگر علم برافرازم


خرد ز پیری من کی حساب برگیرد
که باز با صنمی طفل، عشق می‌بازم!


بجز صبا و شمالم نمی‌شناسد کس
عزیز من که بجز باد نیست دمسازم


هوای منزل یار آب زندگانی ماست
صبا بیار نسیمی ز خاک شیرازم


سرشکم آمد و عیبم بگفت رویاروی
شکایت از که کنم خانگی است غمازم


ز چنگ زهره شنیدم که صبحدم می‌گفت
غلام حافظ خوش لهجه ی خوش آوازم

--------------------------------------
معروف است که حافظ فقط یک بار از شیراز خارج شده و از این سفر به شدت پشیمان گشته و در غربت به او بسیار سخت گذشته، که از غزل فوق پیداست، و پس از بازگشت دیگر هرگز از شیراز خارج نشده است.
درباره ی مدت این سفر هم، بیشتر، سه سال گفته اند، ولی از 
یکی از قطعات پیوست دیوان حافظ، که من دو بیت مربوط آن را نقل می کنم، و تقریبا در تمام نسخه های معتبر دیوان حافظ هست، پیداست که این دوری و غربت دو ساله بوده است:

به من سلام فرستاد دوستی امروز
که ای نتیجه ی کِلکت سواد بینایی

پس از دو سال که بختت به خانه باز آورد
چرا ز خانه ی خواجه بدر نمی آیی؟ 

---------------
هر که غربت کشیده و دور از سرزمین آباء و اجدادی زندگی کرده یا می کند، می داند که گاهی چنان زمین و زمان بر او تنگ می گردد که نفس، راه برون رفتش را گم می کند و چه بسا به گریه می پردازد.
حافظ، به زیباترین و رساترین شکل ممکن، احساس غربت را در این غزل منعکس کرده است. من خود بارها این احساس را در غربت تجربه کرده ام و هربار با خواندن این غزل حافظ گریه کرده و سبک شده ام و آرام گرفته ام.


هوای منزل یار آب زندگانی ماست
صبا بیار نسیمی ز خاک شیرازم


که می توان اینجا با اجازه ی حافظ، از قول هموطنان خارج از کشور گفت:

هوای منزل یار آب زندگانی ماست
صبا بیار نسیمی ز خاک ایرانم!


والسلام علی من اتبع الهدی

ناصر دادرس 1393/1/4





0 نظرات:

ارسال یک نظر

 

Copyright 2008 All Rights Reserved | Blogger Template by Bloganol and Smart Blogging Tips | Free Blogger Templates created by The Blog Templates